کد مطلب:36777 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

انسان به مثابه رفیع ترین و شریفترین مخلوق خداوند











تصویر نخست، آدمی را رفیعترین و شریفترین مخلوق خداوند معرفی می كند،[1] كسی كه خداوند او را از فرشتگان برتر قرار داده است و به دلیل آفریدنش، خود را احسن الخالقین خوانده است.[2] معارف دینی و بزرگان اخلاق چنین انسانی را از ناپاكیها و زشتیها، تحذیر می كنند تا مبادا خود را آلوده كند و ارزان بفروشد.

سخن مولانا در خطاب به انسان، ناظر به همین مقام است:


ای همه دریا چه خواهی كردنم؟
وی همه هستی چه می جویی عدم؟


ای مه تابان چه خواهی كرد گرد؟
ای كه مه در پیش رویت روی زرد

[صفحه 305]

تاج كرمناست بر فرق سرت
طوق اعطیناك آویز برت


تو خوش و خوبی و كان هر خوشی
تو چرا خود منت باده كشی


جوهرست انسان و چرخ او را عرض
جمله فرع و پایه اند و او غرض


ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش
چون چنینی خویش را ارزان فروش (...)


آفتاب از ذره ای شد وام خواه؟
زهره ای از خمره ای شد جام خواه؟


جان بی كیفی شده محبوس كیف
آفتابی حبس عقده، اینت حیف!


(مثنوی، دفتر پنجم، ابیات 3571 -3582)

در قبال رفعت و عظمت و وسعت وجود آدمی همه چیز كوچك و خاضع است:


ای نسخه ی نامه ی الهی كه تویی
وی آینه جمال شاهی كه تویی


بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی كه تویی


صفحه 305.








    1. لقد كرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی كثیر ممن خلقنا تفضیلا (بنی اسرائیل، 70).
    2. ثم انشاناه خلقا آخر فتبارك الله احسن الخالقین (مومنون، 14).